روزانه ها

روزانه های منه دیگه

روزانه ها

روزانه های منه دیگه

نقش اول زندگی

همیشه دوست داشتم مرکز توجه باشم و از اون جاهایی که نتونستم این توجه رو به خودم جلب کنم حسابی فراری شدم. 

همیشه بهترین مدرسه درس خوندم و توی مدرسه همیشه اول هر مسابقه ای بودم که توش شرکت می کردم. دانشگاه هم خیلی جاها ترکوندم.

توی خونه هم خیلی بهم توجه می شد. چندین سال همه ی کارامو آرتا می کرد و حسابی نازمو می خرید بعدش هم بابایی. وقتی از در خونه وارد می شه صدا می کنه خانم نیومدی هنوز؟ یا همیشه نظرمو می پرسه. هر جا بخواد بره باید باهاش برم و ...


همه ی اینا رو گفتم که بگم همیشه دوست داشتم مردی داشته باشم که من موضوع اول زندگیش باشم. مردی که احساساتم رو درک کنه. بهشون نخنده. عشقمو باور کنه. توی خلوتمون نخواد نگران این باشم که مسخره می شم. مردی که وقتی ازش چیزی می خوام همه ی هم و غمش برآورده کردن اون باشه. نمی دونم چقد توی انتخابم موفق بودم؟

نظرات 3 + ارسال نظر
عرفان یکشنبه 29 آذر 1388 ساعت 21:28

سلام خسته نباشید
موفق باشید .
ولی اینجا که این شخصیت را نشان نمیدی .
معمولا انهایی که دوست دارن د در مرکز توجهات باشند به توجه دیگران هم اهمیت داده و بهشونتوجه میکنند ولی ...
خوب بی خیال .......
برا موفقیت شما من که دعا میکنم و همیشه بیادتون هستم

عرفان ازشیراز پنج‌شنبه 3 دی 1388 ساعت 18:00

سلام
خوب هستید؟
ایام سوگواری امام همام تسلیت باد
موفق باشید
من را هم از دعاهاتون فراموش نکنید

بهار یکشنبه 13 دی 1388 ساعت 15:45 http://azalia.blogsky.com

عزیزم همیشه چیزیو که از صمیم قلب بخواهی به دست میاری.
برات آرزوی خوشبختی و شادی دارم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد