روزانه ها

روزانه های منه دیگه

روزانه ها

روزانه های منه دیگه

آب خوب!

یکی نیست به من بگه مجبوری دختر بشینی انقد حرف بزنی که اراجیف بگی؟

من و یکی از همکلاسیام و دوتا سال پایینی (من، حمید، ندا و پرهام) نشسته بودیم دور هم پرهام عصبی بود و داشتیم می گفتیم و می خندیدم که روحیه اش عوض شه. بحث کشید به دوچرخه خریدن من. من گفتم دختر دچرخه سوار رو نیروی انتظامی می گیره.

یه کم راجع به این موضوع و مسئله ی عرف و نیروی انتظامی بحث کردیم.

پرهام شروع کرد به خاطره تعریف کردن. گفت یه بار دوستشو گرفته بودن. "حالا بماند برای چی!" بعد زنگ می زنن به باباش بیاد بازداشتگاه. باباش می پرسه مگه چی کار کرده. اونا هم توضیح می دن. باباش می گه من پسر ندارم و گوشی رو قطع می کنه.

بعد من گفتم بازداشتگاه یه جای خیلی وحشتناکیه. همه بد نیگام کردن. واسه اینکه رفع سوءتفاهم کنم گفتم دوستمو یه بار گرفته بودن رفتم بیارمش بیرون. نمی دونستم چه جوری توضیح بدم. اصلا هم به این فکر نکردم که با اون "حالا بماند برای چی" پرهام همه به چی فکر میکنن. گفتم این منکراتی ها!!! (نمی دونم این کلمه از کجا به ذهنم رسید) گرفته بودنش. بعد گفتم براشون کلاس آموزشی گذاشتن و نرفتنش 50 تومن جریمه نقدی داشت. اونا که با اون پیش زمینه برداشت بدی از منکراتی کرده بودن با چشمای ور قلمبیده گفتن کلاس آموزشی؟!!! من تازه فهمیدم چه گندی زدم. درست مثل بچه آدم توضیح دادم واسه بد حجابی گرفته بودنش.

دوباره حرف زدیم تا یه جایی ندا و پرهام داشت دعواشون می شد. ندا گفت من آبم با این پرهام توی یه جوب نمی ره. پرهام خیلی ناراحت شد و مثله بچه مظلوما گفت چرا؟ منم خواستم از دلش در بیارم گفتم: ای بابا آب این پرهام که خیلی خوبه واسه توی یه جووب رفتن!

پرهام بیچاره سرشو با دو تا دستش گرفت و کله اشو کرد توی مانیتور. منم لپتاپمو بستم و در رفتم. ندا هم که سر کوچه رسیده بود. حتی نتونستم درست خداحافظی کنم.

نظرات 1 + ارسال نظر
عرفان سه‌شنبه 31 فروردین 1389 ساعت 22:16

سلام
خوب هستید؟
جالب بود حالا چرا فرار کردی خوب مثل بقیه حرفها این را هم به شکلی توجیه میکردی و جا می انداختی بعد هم مگر ایرادی داره ادم واقعیتهای زندگی را عنوان کنه نگفتنش بده باید چشم و گوش همه از این بایدپر باشه
ولی نکته جالبی بود برخی مواقع هم باید ادمها تغییر کنند یه روش کافی نیست
بازهم بدون خداحافظی میری یا .........
مواظب خودت باش

این سری دوم بود که با پرهام نشسته بودیم گپ می زدیم، کلی از من به عنوان سال بالایی حساب می بره. حالا من این سوتی رو دادم.
ها؟!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد